ترسیم وقایع و مصائب عصر عاشورا
و الـشّـمـر جـالـسٌ نـفـس انـبـیا گرفت خورشید تیره گشت و دوباره هوا گرفت دارد تمام عـرش خدا میخـورد زمین و الشمر جالسٌ همه عـالم عـزا گرفت والشمر جالسٌ همه جا زیر و رو شده خـنجر به روی حنجـر آقای ما گرفت و الشمر جالسٌ تن صد چاک روی خاک و الشمر جالـسٌ نفـس مصطفی گرفت زهـــرا کــنــار گــودی گــودال آمــده و الشمر جالسٌ دل خـیـرا لنـسا گرفت و الشمر جالسٌ سر او را گرفت و بعد زینب به روی تـل دم وا احمدا گرفت زینب به روی تل به سر و سینه میزند آنقـدر نالـه زد نـزنـیـدش، صدا گرفت |